ڪـاش وقتای تنہایی
یڪـی از تو سایہ می اومـد و مثل پسرخالہ می گفت:
نون بگیرم؟
نفت بیارم؟
ا، دلت گرفتہ؟
میگفتم آرہ...
بعـد فقط می شست ڪـنارم سڪـوت میڪـرد...
می گفت بہ درڪـ ڪـہ رفتہ ...
مـטּ هم مثل ڪـلاہ قرمزی سرم می ذاشتم رو زانوش...
همیـטּ، فقط همیـטּ
نظرات شما عزیزان:
HADI 
ساعت19:12---1 دی 1391
وبت عالیه خیلی خوشحال میشم به من هم سر بزنی ونظر بدی
|